گشايش: بخش‌هاي نخست و دوم مصاحبه با مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي يزد در شماره‌هاي 161 و 166 بشارت‌نو با اختلاف زماني نسبتا زيادي درج شد. اما هر بار پس از چاپ و يا در آستانه چاپ بخشي از اين مصاحبه خبري جديد منتشر مي‌شد كه مي‌توان از شگفتي‌هاي اين مصاحبه طول و تفسيردار دانست.
اين بار هم در حالي كه سومين سال آغاز به كار «احمد عجمين» در ارشاد يزد اسفند ماه گذشته به پايان رسيد، در همان ايام خبري جالب و غيرمنتظره نقل مجلس و SMS تلفن‌هاي همراه و يا تماس‌هاي تلفني و حضوري كساني شد كه به نوعي با اين اداره در ارتباط بودند و يا اخبار مربوط به آن را دنبال مي‌كردند.
خبر اين بود:«عجمين رفت»!
در ادامه خبرها، سرپرست شدن «حسن مفيدي»، معاون فرهنگي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي يزد به جاي احمد عجمين تا تعيين تكليف مديريت و يا به عنوان جانشين مطرح مي‌شد. حتي اين «نيمه شايعه»! در يكي از كنفرانس‌هاي خبري ارباب جرايد يزد با آب و تاب نقل شد.
اما پس از مدتي مكث و بررسي، بيشتر افراد متوجه شدند كه معاون فرهنگي سرپرست ارشاد يزد شده است اما عجمين هنوز هم مديركل هست! حال چگونه؟
ضمن اينكه حسن مفيدي مدتي بعد اين مساله را رد كرد و شايعات متوجه سرپرستي ميراحمدي، معاون اداري مالي ارشاد يزد شد. اما تعيين سرپرستي به عنوان جانشين عجمين در مواقع عدم حضور وي در ارشاد يزد از جمله شيوه‌هاي مديريتي مدير كل كنوني ارشاد يزد است.
همانگونه كه وي در بخش قبلي مصاحبه خود با بشارت‌نو توضيح داد يعني شيوه مديريتي خاص عجمين كه نياز به حضور مديركل در همه عرصه‌ها و مراجعه همگان به مديركل ندارد و در عين حال بيشترين مراجعه را به خانه اصحاب فرهنگ و هنر و ملاقات خصوصي در منزل با آنها داشته است.
خواندن ادامه اين شيوه و نيز برخي از ديگر سوالات مطرح پيرامون وي در بخش پاياني از مصاحبه خالي از لطف نيست. به ويژه كه عليرغم اين مباحث عجمين در اين مصاحبه مي‌گويد: «هنوز دوران مدير كلي ارشاد يزد را شروع هم نكرده‌ است»!
ضمنا آماده دريافت نظرات، پيشنهادات و انتقادات همه خوانندگان محترم از هر قشري كه با ارشاد سر و كار دارند(كارمندان، هنرمندان، خبرنگاران و ارباب جرايد و همچنين عموم مردم جامعه) پيرامون اين مصاحبه به صورت كلي و يا پيرامون مطالب مطرح شده در اين سه قسمت از مصاحبه به صورت جزئي، و نيز شخص احمد عجمين، مديريت ارشاد يزد، نوع مديريت وي و... و درج آنها در شماره‌هاي آينده هستيم.
در شماره پيش پيرامون معاونين اداره كل ارشاد يزد و نحوه مديريت عجمين مطالبي آمد. ضمن اينكه اشاره شد عجمين به عنوان تنها مديركلي است كه بيشترين مراجعه را به خانه اصحاب فرهنگ و هنر داشته است اما اينك نظرات مديركل ارشاد و پيرامون ساير كارمندان و خودش را بخوانيد:
اين توضيح نيز ضروري است كه همه اين سه قسمت مصاحبه به صورت يكجا در واپسين روز پيش از تاسوعاي حسيني انجام شده و درج آن با اين همه فاصله زماني بدون كمترين ويرايش و حتي مي‌توان گفت بدون تغيير در محتوا و مطالب مصاحبه بود. اما گويي هر بار اين مصاحبه زنده و تازه به نظر مي‌رسد.
در داخل اداره گاها بعضي از كارمندان شما نسبت به حقوق و مزايا و وضعيت استخدامي خود اعتراض دارند، برخي گفته‌اند مدتهاست كه حقوق نگرفته‌اند. بخشي هم انتقاد مي‌كنند به جهت اينكه تعداد زيادي را در خانه سيدالشهدا، مركز پژوهش‌هاي دارالعباده و برخي واحدهايي كه در زمان شما درست شد استخدام كرديد وضعيت استخدامي آنها نامناسب شده است. چرا كه افراد جديد كساني هستند كه جديدا توسط شما به اداره آورده شده‌اند و ممكن است بار نيروي انساني اداره را زياد كرده باشد. آوردن اينها به چه انگيزه‌اي بوده و تكليف كساني كه حقوق نگرفته‌اند چيست؟
وقتي من اداره را تحويل گرفتم ارشاد يزد ويژگي‌هاي خاص خود را داشت. يك سري عادت‌هايي ايجاد شده بود يكي اين كه معمولا همه مديركل را به عنوان كسي مي‌دانستند كه بايد مستقيم به او مراجعه شود؛ اين مربوط به بيرون اداره بود كه در يكي از سوالات قبل پيرامون آن توضيح دادم. در داخل اداره هم سيستمي حاكم شده بود كه مجموعه همكاران ما را به دو بخش تقسيم مي‌كرد. بخشي از افراد به نوعي خودشان را به مديركل اسبق وابسته مي‌دانستند. حتي وقتي من آمدم يكي از دوستان گفت اداره ما 2 بخش دارد. نوعي بيگانگي نسبت به هم، ديوار كشيدن‌ها و باندي و گروهي عمل كردن‌ ملاحظه مي‌شد. حتي مي‌شد معاونت‌ها را هم در 2 طيف ديد، به طوري كه يك معاونت به صورت ستوني با يكسري افراد خاص بودند. بعضي‌ها به من توصيه ‌كردند گروهي را با خود بياورم كه به نظر من درست نبود، چرا كه اين هم خود گروه سوم را تشكيل مي‌داد. لذا اين كار را نكردم تنها كاري كه كردم اين بود كه با برخي جابجايي‌ها گروه‌گرايي و باندبازي را در هم شكستم. نتيجه اين شد كه امروز اسمي از اين دو طيف در اداره نيست. هيچ كدام از معاونين من را نمي‌توان در آن دسته‌جات و قسمت‌ها آورد در حالي كه اين‌ها هيچ تعلق خاطري به شخص من ندارند. ضمن اينكه در اداره، كسي نداريم كه بگوييم اين شخص به عجمين وابسته است. بلكه وابستگي‌ها فقط وابستگي كاري و وابستگي اجرايي است نه وابستگي شخصي.
اما در پاسخ به اين سوال كه «عده‌اي در ستوه پايين به عنوان كارمند وارد اداره شدند»؛ بايد بگويم بله گسترده شدن اداره را قبول دارم، لازم هم بود. چرا كه اداره شهرستان مدتي تعطيل شده بود و در دوره اينجانب دوباره به مجموعه ما اضافه شد. همچنين مركز پژوهش‌هاي فرهنگي، هنري دارالعباده را ايجاد كرديم. ظرفيت مركز علمي كاربردي از 3 رشته به 10 رشته افزايش پيدا كرد. مركز علمي كاربردي خانه پژوهشي نيز ايجاد شد. البته در مقابل خانه سيدالشهدا و يا مجموعه‌هايي كه ايجاد شد چيزي در حدود 20 نفر بازنشسته شدند يا از اداره خارج شدند كه به اين‌ آمار كسي توجه ندارد. حدود 20 نفر را به علت بازنشستگي از دست داديم يا به طور طبيعي از مجموعه ما جدا شدند بعد عده‌اي ديگر وارد اداره شدند. البته تمام اينها بدون سفارش وارد مجموعه شدند: ضمن اينكه تمام كساني كه به مجموعه ما اضافه شدند كساني هستند كه ورودشان براساس مراجعه خودشان و اعلام نيازي بود كه مجموعه داشت و هرگز سفارشي نبودند.
اما مهمترين اتفاقي كه افتاد و خاص استان يزد هم هست اين است كه قرار است در آينده نزديك براي تمام نيروهاي قرارداديمان با هماهنگي وزارتخانه آزموني براي آنها برگزار كنيم كه بر اساس اين آزمون افراد صرفا بر اساس نتيجه امتحان، مصاحبه حضوري؛ توامندي‌هايي كه داشته و دارند و همچنين خلاقيت‌هايي كه درطول كار بروز داده‌اند بدون ملاحظه كاري ارزيابي مي‌شوند و به دو دسته تقسيم خواهند شد. يك دسته از نيروها براساس نيازي كه به آنها داريم در اداره كل يا ادارات شهرستان‌ها مستقر مي‌شوند. دسته دوم در مركز پژوهش‌هاي دارالعباده قرار مي‌گيرند كه آن مركز براي كوچك شدن دولت ايجاد مي‌شود. سياستي كه جزو سياست‌هاي دولت است. يعني مركز پژوهش‌هاي فرهنگي، هنري دارالعباده مركزي نيمه دولتي است كه اساسنامه‌اي دارد و البته اين اساسنامه دوباره هم بازنگري مي‌شود. اين مركز هم وجاهت دولتي خواهدداشت تا اينكه بتواند اموال دولتي را در اختيار داشته باشد و هم بايد يك وجاهت خصوصي داشته باشد كه سنگيني نيروي انساني را نداشته باشد. در اين راستا قرارداد تمام نيروهاي قراردادي اصلاح مي‌شود.
اما بعضي‌ها كه مي‌گوييد پول دريافت نكردند به دليل اعتراضي است كه خودشان نسبت به قراردادشان داشته‌اند. ما كسي نداريم كه در حال كار بوده و اعتراضي نداشته باشد اما پولش را هم نداده باشيم. آنها كه پول نگرفته‌اند اعتراضي نسبت به قرارداد و يا نحوه كار خود داشته‌اند. اعتراض آنها بررسي شده و من اميدوارم كه در روزهاي آينده اين اختلافي كه در مورد مبلغ قرارداد خود و يا در نحوه قرارداد دارند حل شود و حقوقشان را دريافت كنند. از اين جهت مشكلي با هيچ كس نداريم. ولي اين اتفاق خواهد افتاد كه از كليه نيروهاي انساني قراردادي شاغل در اداره كل آزمون گرفته خواهد شد.
اما راجع به اين كه به بعضي از شاغلين جديد نسبت‌هاي فاميلي با كارمندان اداره داده مي‌شود رويه مديريت اينجانب اين گونه است كه به هيچ وجه به خاطر نسبت فاميلي نه كسي را نفي و نه كسي را قبول مي‌كنم. اينگونه نيست كه بگوييم مثلا كسي حق ندارد به هيچ وجه همسر يا فرزندش را بياورد اگر همسرش داراي قابليت كاري است مي‌تواند بر سر كار بيايد ولي برعكس اگر طرف قابليت ندارد ولي چون همسر يا دختر فلاني است مي‌خواهد سر كار بيايد را هرگز قبول نمي‌كنم.
*باتوجه به اين كه گفته مي‌شود رويه‌ها را شكسته‌ايد و خودتان هم اين را قبول داريد اين مساله ممكن نيست كه محبوبيت شما را در بين كارمندان و يا مراجعه‌كنندگان به ارشاد كه اكثرا هم از طيف‌هاي مختلف فرهنگي و هنري هستند پائين بياورد؟
بستگي دارد كه محبوبيت را چگونه تلقي كنيم. اول بايد ببينيم تعريف محبوبيت چيست؟ اگر منظور اين است كه منتقد پيدا مي‌كنم، از نظر اينجانب با همان منتقد هم بايد دوست بود و نبايد برخورد كرد. يعني شخص من با كسي كه از اينجانب انتقاد مي‌كند و حتي بعضي از كساني كه با من مخالف هستند و حتي خيلي شديد هم از اينجانب انتقاد مي‌كنند روابط دوستانه‌ام پابرجاست. فكر مي‌كنم محبت و صميميت بين همكاران خودم هم چه داخل محل كار و چه بيرون محل كار پا برجاست اما انتقاد نسبت به يكديگر خيلي زياد است كه من اين انتقاد را مثبت تلقي مي‌كنم. چون بخشي از اين انتقاداتي كه وارد است را مي‌پذيرم و سعي مي‌كنم كه خودم را اصلاح كنم، بخشي از اين انتقادات هم وارد نيست كه به مرور زمان خواهند ديد، رويه اين است و بنابراين آنها خواهند پذيرفت.
در مورد انتقادهاي بيرون از اداره نيز رويه‌ام همين است و در پاسخ به يكي از سوالات قبل توضيحاتي دادم. بد نيست به نمونه ديگري نيز اشاره كنم. شما ديديد در يكي از همين سايت‌ها، فردي كه به عنوان مسوول و صاحب آن سايت بر حسب ظاهر با من هم دوست است اسم بنده را به عنوان يك «روحاني» در كنار «عطسه» و «ويروس آنفلانزا» آورده است. هيچ كس نمي‌گويد اين انتقاد است. اين نوعي اهانت است اما من اعتراضي نكردم چون ديدم كه رويه ايشان چنين چيزي است. در هر صورت من با انتقاد هيچ مشكلي ندارم شكر خدا جزو كساني هستم كه هم در داخل اداره اعتراضاتي به بنده است دليل آن هم اين است كه شيوه مديريت من جديد است خيلي از اين روش‌هاي مديريتي كه انجام مي‌دهم روش‌هايي است كه سابقه نداشته و دوستان عادت به اين نوع مديريت ندارند؛ در خارج اداره هم انتقاداتي هست كه دليل آن را توضيح دادم.
* از طرف برخي افراد در سازمان تبليغات اسلامي و برخي جاهاي ديگر خبرهايي رسيده است مبني بر اينكه شما پولهايي را به هيات‌هاي مذهبي مي‌دهيد. آيا خودتان تاييد مي‌كنيد يا نه؟
پولي كه به هيات‌هاي مذهبي داده‌ مي‌شود در راستاي چهارچوبي است كه خود وزارتخانه براي ما مشخص كرده است.
اگر پولي به عنوان هيات‌هاي مذهبي براي ما بيايد حق نداريم در جاي ديگري هزينه كنيم بنابراين چيزي كه به هيات‌هاي مذهبي داده شده دقيقا با ابلاغيه هيات‌هاي مذهبي بوده است. در واقع محل هزينه اين پول تعريف شده و طبق مقررات حق نداشتيم در جاي ديگري آن را هزينه كنيم.
*برخي معتقدند سازمان تبليغات اسلامي متولي هيات‌ها است و نيازي نيست از طرف ارشاد به هيات‌ها پولي داده شود. اگر هم پولي قرار است به هيات‌ها داده شود بايد از طريق خود آنها داده شود. نظر شما چيست؟
البته و دقيقا هر پولي را كه در قالب چارچوب وزارتي براي هيات‌ها به ما بدهند ما هم با هماهنگي سازمان تبليغات به هيات‌هاي مذهبي داديم. ولي خودمان هيچ پولي را مستقيم به هيات‌هاي مذهبي نداده‌ايم.
*پيرامون بحث مطبوعات و مشكلاتي كه آنها دارند همچنين نابساماني‌هايي كه به دليل تخلف برخي نشريات و رقابت‌هاي ناصحيح دارند مانند چاپ ويژه‌نامه‌هاي غير قانوني بدون رعايت ضوابط و يا عملكرد نامناسب برخي در اين عرصه چه توضيحي داريد؟
اين مسئله را به خانه مطبوعات واگذار مي‌كنم. در اين مورد خواهش مي‌كنم چون شما خودتان هم عضو خانه مطبوعات هستيد كمك كنيد. از خانه مطبوعات مي‌خواهم در اين زمينه وارد عرصه شود. البته تاكنون هم خانه مطبوعات كمك كرده است. همكاران مطبوعاتي و اصحاب جرايد هم بدانند كه همراهي و كمك به خانه مطبوعات به نوعي كمك به خود اداره است. ما هم حتي ما هم كارهايي كه در زمينه مطبوعات انجام مي‌دهيم و مكاتباتي كه پيرامون كارهاي مطبوعاتي داريم رونوشت آن را به خانه مطبوعات هم مي‌دهيم تا خانه مطبوعات در جريان بوده و به عنوان كمك ما باشد. اين روندي است كه با توجه به اجراي آن وضعيت نابساماني كه اشاره گرديد نيز رو به اصلاح است.
*شما گفتيد شخصا در همه جا وارد عمل نمي‌شويد و با مراجعه‌كنندگان كمتر ملاقات و مراوده داريد اما در مورد نبودن شما شايعاتي مطرح است كه وقتي شما يزد نيستند به قم مي‌رويد. لطفا خودتان بفرمائيد وقتي يزد نيستيد كجا مي‌رويد و به چه كاري مشغوليد؟
اينجانب مديري هستم كه يكي از بخش‌هاي اصلي و بحث‌هاي جدي كار من بايد در تهران انجام شود؛ در آنجا جلساتي را براي مديران مي‌گذارند كه بايد شركت كنم. اين را هم براي مردم عزيزمان بگويم؛ در اين 3 سال كه من مدير شدم هنوز يك زيارت حج عمره يا واجب يا مشهدي كه به عنوان زيارت و كار شخصي رفته باشم يا حتي سفري تفريحي نرفته‌ام. حتي از ماموريت‌هايي كه برخي مديران چه داخل و يا خارج از كشور مي‌روند نيز اينجانب استفاده نكرده‌ام. شايد در ميان مديران كمتر كسي پيدا شود كه تا اين اندازه حاضر شود وقت براي كار بگذارد. اگر در قم يا تهران يا مشهد يا اصفهان رفته‌ام، عمده‌ترين بخش از وقتم در جلسات كاري بوده؛ البته طبيعي است كه مدير هم مريض مي‌شود و هم مسائل خاص شخصي و خانوادگي پيدا مي‌كند كه از اين جهت ما هم بي‌بهره نبوديم.
*چقدر و چگونه به آينده مي‌انديشيد؟
اساسا نگاه من به آينده است. گذشته و حال را براي آينده مي‌بينم؛ فكر مي‌كنم كه تمام نگاه بايد به آينده باشد چون حالي كه وجود ندارد هر چه هست در آينده است.
*آيا آينده كاري خود را در مسائل سياسي مي‌بينيد؟
به هيچ وجه؛ حتي به نظرم مي‌رسد كه تغيير دولت در روندكاري من اصلا تاثير نداشته باشد. چون عمده‌ترين كاري من موضوع «مهندسي فرهنگ» است و اين بحث پذيرفته شده‌اي براي همه دولت‌هاست. زمانبندي كه من براي اين كار دارم يك طرح 15 ساله است. من به شوخي مي‌گويم كه هنوز مديركلي را شروع نكرده‌ام و وقتي شروع كردم 15 سال طول مي‌كشد. شروع نكردنش هم به اين دليل است كه ما هنوز به نقطه صفر اين طرح نرسيديم. نقطه‌اي كه كليد كار مهندسي فرهنگ است. چرا كه به نظرم هنوز اين پروژه در مقدمه است.
*به چه چيز يزد علاقه داريد؟
اگر سياسي تلقي نكنيد مردم آن، چون به نظر من مردم يزد وفادارترين مردم به خاندان عصمت و طهارت هستند. دليل من اين است كه روضه‌هاي امام حسين(ع) را در خانه‌هايشان برگزار مي‌كنند.
*وطن بودنش چقدر؟
من هرگز از يزد دور نشدم كه اين جا را از وطن بودن بيندازم.
*دوست داريد اگر از سمت مديركلي آزاد شديد چه كار كنيد؟
فقط مي‌خواهم كه طلبه باشم.
* در مجموع از زندگي و كاري كه داريد راضي هستيد؟
خيلي
* اگر قرار بود به اسفند 84 برگرديد و دوباره انتخاب كنيد، باز هم مديركلي ارشاد يزد را انتخاب مي‌كرديد؟
مديركلي ارشاد را حتما انتخاب مي‌كردم البته به شرط همين رضايت پدر كه آن دفعه حاصل شد.
*چقدر «شيخ باقر عجمين» (پدر) در موفقيت و شخصيت شما تاثير داشته است؟
من نقش پدران خودم را يعني پدر، پدربزرگ و اين خانواده‌اي كه در آن رشد كرده‌ام را فوق‌العاده مهم مي‌دانم. به ويژه در زمينه شكل‌گيري بحث مهندسي فرهنگ، چون اين‌ها همگي در طراحي اين طرح در ذهن من تاثير داشته‌اند. سعي تمام پدرانم اين بوده كه در همان خانه‌هايي كه زندگي آنها شكل گرفته بمانند و مردم آن منطقه را شديدا مورد توجه قرار دهند. من اگر نتوانستم به مانند آنها حداقل در فرهنگ محلي خودم تاثير گذار باشم ولي خدا اين توفيق را به من داد كه بتوانم در يك سطح گسترده‌تر تاثيرگذار باشم.
* روزانه چند ساعت كار مي‌كنيد؟
متفاوت است. ولي معمولا كمتر از 6 ساعت مي‌خوابم.
*غير از كارتان اوقات فراغتتان را با چه كسي و در كجا پر مي‌كنيد؟
اوقات فراغتم را تقسيم مي‌كنم. معمولا تنوع كار و تنوع جلسات به نوعي خستگي مرا برطرف مي‌كند. وقتي از يك جلسه‌اي فارغ شده و وارد جلسه‌اي ديگر مي‌شوم خود آن جلسه به نوعي خستگي جلسه قبل را از تنم خارج مي‌كند؛ يا اگر از مطالعه‌اي به مطالعه ديگري مي‌پردازم خودش خستگي‌ام را رفع مي‌كند.
*در يزد دوست صميمي داريد؟
من هميشه از دوره كودكي تاكنون رفاقت‌بازي پرهيز كرده‌ام.
*خانواده شما (همسر و فرزندانتان) اكنون در كجا ساكن هستند؟
در واقع خانواده ما پروازي است. همسرم گاهي در كنار بچه‌هايي هستند كه بايد به دليل اشتغال تحصيلي‌شان در قم باشند چون دو تن از فرزندانم (يك دختر و يك پسر) در قم طلبه هستند. ولي در عين حال همسرم بايد به من هم رسيدگي كنند. لذا ايشان باتوجه به اين مسائل مشكل رفت و آمد را دارند.
*چند فرزند داريد و چه مي‌كنند؟
4 فرزند، 3 دختر و يك پسر كه پسر بزرگم طلبه است و اتفاقا دانشجوي موسسه امام خميني هم هست؛ يك دخترم هم طلبه جامعه‌الزهرا است و بقيه دانش‌آموزند.
*روزانه چقدر كتاب و روزنامه مطالعه مي‌كنيد؟
قبل از مسئوليت سنگيني كه اكنون دارم خوب مطالعه كرده و خوب مي‌نوشتم. وقت خوبي هم براي مطالعه و نيز براي نوشتن داشتم. ولي اكنون فرصت من خيلي كم شده است. زمان مطالعه‌ام متفاوت است. شايد به طور متوسط باتوجه به اعتيادي كه نسبت به مطالعه دارم در شبانه‌روز 2 ساعت بشود.
*چقدر از اين فرصت را به مطالعه روزنامه اختصاص مي‌دهيد؟
زماني كه فراغت بيشتري داشتم دقيق همه مطالب روزنامه‌ها را مي‌خواندم ولي اكنون كمتر وقت مي‌كنم و اغلب فقط تيتر و مطالب مهم آنها را مي‌خوانم.
*نشريات و روزنامه‌هاي محلي را مي‌خوانيد؟
قبل از اين كه به ارشاد بيايم روزنامه‌هاي محلي را بيشتر مي‌خواندم. مثلا روزنامه خاتم يزد را حتما مي‌خواندم. بشارت‌نو را مي‌ديدم، ولي خاتم يزد را بيشتر از بشارت‌نو مي‌خواندم چون براي خواندن مطلب داشت.
*اكنون بيشتر چه روزنامه‌اي مي‌خوانيد؟
اكنون بايد نشريات محلي را بخوانم. مقيد هستم و مي‌خوانم. بعضي از مطالب را كامل مي‌خوانم چون به نوعي مي‌خواهم روي نشريات نظارت داشته باشم، ضمن اينكه معتقدم نشريات محلي در مهندسي فرهنگ فوق‌العاده تاثيرگذار است.
*آخرين كتابي كه خوانديد چه بود؟
تقريبا مي‌توانم بگويم كه عمده سير مطالعاتي من روي كتاب‌هاي اعتقادي و اخلاقي دور مي‌زند؛ علت آن هم اين است كه مطالب درج شده درسايت‌ها و وبلاگ‌ها را خوانده و به آنها پاسخ مي‌دهم لذا بسته به مطالبي كه بايد در سايت و وبلاگ پاسخگوي آن باشم مطالعاتم هم در اين بستر بوده است.
*آخرين كتابي كه خوانديد را نام نبريد؟
دقيق نمي‌توانم بگويم كه آخرين آن كدام بود. ولي كتابي را كه جديدا ديدم مربوط به مقام معظم رهبري است. اين كتاب نگاه ايشان به آينده فرهنگي را بيان مي‌كند.
*چرا به دنياي سايت و وبلاگ رفتيد؟
چون فكر مي‌كنم امروز سايت و دنياي مجازي بيشتر مورد علاقه جوان‌ها است و مانيتور رايانه براي نسل جوان ما بيشتر جذابيت دارد تا صفحات روزنامه.
*چقدر وقت براي اينترنت و سايت مي‌گذاريد؟
فرصت كمي براي اين كار دارم اكنون دغدغه عمده من اين است كه به نقطه صفر مهندسي فرهنگي برسيم.
*دوست داريد روزنامه‌نگار و خبرنگار بوديد؟ اگر بوديد چه مي‌كرديد؟ نظرتان در مورد اين حرفه چيست؟
اگر رسالت خبرنگار همين چيزي باشد كه اكنون هست، پسند من نيست. خبرنگار امروز ما دنبال سوژه‌هايي مي‌گردد كه رو دست سهل الوصول است، كنكاش نمي‌كند و دنبال سوژه نمي‌گردد و چيزهايي را كه نقدا مي‌بيند استفاده مي‌كند. در حالي كه خبرنگار بايد به نوعي خودش دنبال سوژه بگردد و با نوعي عمق‌نگري خبرهايش را بيرون بياورد.خبرهاي سطحي و ظاهري و يا خبرهايي با كليشه «گفته مي‌شود» و «مي‌گويند» و... نوشتن اين‌ها كار حرفه‌اي براي يك خبرنگار نيست. به عنوان نمونه در يكي از همين نشريات خبرنگاري نقل مي‌كند 3 دفعه كه وزير به يزد آمده است عجمين در يزد حضور نداشته است. اما اگر دقت مي‌كرد ملاحظه مي‌نمود كه اولا 2 بار وزير به يزد آمده است، ثانيا هر دو بار هم براي سخنراني دعوت شده بوده است نه از طرف ارشاد و براي امور مربوط به اين حوزه؛. ضمن اينكه هر دو بار هم با ايشان هماهنگ شده بود كه در آن زمان من نمي‌توانستم در يزد خدمت ايشان بيايم. لذا از ناحيه خود وزير هم مطالبه‌اي نبوده است كه حتما من هم باشم. با اين حال همان سفرها را نيز به صورت غيرمستقيم و بدون اين كه خودم باشم تبديل به سفر كاري در زمينه‌هاي مرتبط با ارشاد كردم. يعني از حضور وزير در يزد استفاده كرديم. اما به نظر مي‌رسد در اين موارد نوعي خبر تهيه مي‌شود كه بيشتر بُعد سياسي و منفي دارد.
*آقاي صدوقي در مراسم معارفه شما حرف و حديث‌هايي مطرح كردند كه به نوعي نارضايتي ايشان را از عدم اطلاع پيرامون حضور شما در اين مسند را در آن زمان مي‌رساند. نظر شما در اين رابطه چيست؟
تلقي ايشان اين بود كه به عنوان رئيس شوراي فرهنگي عمومي بايد در جريان باشند كه چه كسي مي‌خواهد بيايد و دبير شوراي فرهنگي استان باشد و اين انتخاب؛ با اطلاع ايشان باشد. بايد اين كار توسط مشاور روحاني استاندار، خود استاندار و يا هر كس ديگري انجام مي‌شد. بنده اين عذر را داشتم كه يك روز قبلش پدرم اجازه داده بودند به يزد بيايم و در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتم. چرا كه تا روز قبلش برنامه من بر مبناي نيامدن بود و اين تغيير تصميم با سرعت بود. ديگران هم ظاهرا اطلاع‌رساني كافي انجام نداده بودند طبيعي بود كه ايشان گلايه‌مند باشند. بعد از اين كه به ايشان توضيح داديم مسئله برطرف شد و ما اكنون از عنايت، لطف و هدايت فكري نماينده ولي فقيه و امام جمعه محترم يزد برخوردار هستيم.
*حرف آخر؟
راست بگوييم و راست بنويسيم.
هفته نامه بشارت نو.شماره 169تاريخ شنبه 9/2/88
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا